کتاب هرگز به جایی نمی رسد !

توضیحات کتاب هرگز به جایی نمی رسد !

   روزی روزگاری شركت هايى كه توى مغازه شان فيلم هاى ويديويى اجاره مى دادند ، براى خودشان برو بيايى داشتند. مشتريان مجبور بودند در صورت دير برگرداندن فيلم ها ، هزينه ى ديركرد پرداخت كنند. كم تر كسى بود كه عبارت رسانه ى جارى يا مديا استريمينگ به گوشش خورده باشد و داشتن مجموعه ى گسترده اى از فيلم هاى دى وى دى بيش تر شبيه يک رؤيا بود. در سال ١٩٩٧ اين قوانين در امريكا به طور گسترده مورد پذيرش قرار گرفته بودند ، تا اين كه ايده اى به ذهن مارک رندولف رسيد. اين ايده خيلى ساده بود : اجاره ى اينترنتى فيلم؛ يكى از چندين ايده اى كه رندولف سعى داشت طى رفت و آمد روزانه به محل كار ، شريک تجارى اش - ريد هستينگز - را در مورد آن قانع كند؛ ايده اى كه نسبت به ايده هاى ديگر رندولف شدنى تر بود. حالا با بيش از صد و پنجاه ميليون مشترک ، پيروزى نت فليكس انكارناپذير است. اما وقتى تحول آفرين ترين شركت استارت آپى قرن بيست و يكم كار خود را آغاز كرد ، كمتر كسى به آن ايمان داشت و البته كه با مشكلات فراوانى دست و پنجه نرم كرد. داستان تحول آفرين مارک رندولف طى اين مسير نشان مى دهد كه چطور فردى با شهامت ، غريزه و اراده مى تواند دنيا را دگرگون كند ، حتى با ايده اى كه خيلى ها فكر مى كنند هرگز به جايى نمى رسد.
   اما چيزى كه در اين كتاب مى خوانيد ، تنها داستان هاى پشت پرده ى يكى از شركت هاى پيشگام دنيا نيست. اين كتاب سرشار از فراز و فرودهاى غيرمنتظره است؛ قلمى كه ارزشش را دارد تا كتاب را يک نفس بخوانيد ، كتابى كه به بعضى از اساسى ترين سؤالات درباره ى خطرپذيرى در كار و زندگى پاسخ مى دهد : از كجا كارمان را شروع كنيم ؟ چطور نااميدى و شكست را پشت سر بگذاريم ؟ چطور با موفقيت كنار بياييم ؟ اصلاً موفقيت چيست ؟ از ايده پردازى تا تشكيل تيم ، تا اين كه زمان درست عقب نشينى چه وقتى ست. هرگز به جايى نمى رسد ، مصداق بارزى از اين گفته ى قديمى است : "از رؤياهايت دست نكش !" و در عين حال ، يكى از پرماجراترين و دقيق ترين داستان هاى كارآفرينى زمان ماست.