معرفی کتاب کاش وقتی بیست ساله بودم می دانستم نشر میلکان

در زندگی هر انسانی مسیرهایی برای موفقیت وجود دارد ، اما انتخاب های هر فردی در زندگی بستگی به تجربه ، دانش و مهارت های او دارد. شما تا چه اندازه از انتخاب های مسیر زندگی‌ تان رضایت دارید ؟ تا چه اندازه از نوآوری و خلاقیت خود هنگام انتخاب‌ های مهم بهره می‌ گیرید ؟ با توجه‌ به این که بسیاری از مهارت های مهم زندگی را در هیچ مدرسه و دانشگاهی آموزش نمی‌ دهند ، چگونه می‌ توان با کمک دانسته های دوران تحصیل ، با واقعیات زندگی و شغلی مواجه شد ؟

"دکتر تینا سیلیگ" پاسخ این سؤال را در مهارت‌ هایی از جمله به کارگیری خلاقیت و کارآفرینی در زندگی می‌ داند. ایشان در کتاب "کاش وقتی بیست ساله بودم می دانستم" ، دید تازه‌ ای درباره ی تصمیم‌ های مهم و نحوه ی به‌ کارگیری خلاقیت برای رفع موانع موفقیت به ما می‌ دهد.

اگر کل چیزی که داشتید پنج دلار پول و دو ساعت زمان بود ، چه کار می‌ کردید تا پول بیشتری دربیاورید ؟

این یکی از تکالیفی بود که دکتر سیلیگ در یکی از درس‌ هایش در دانشگاه استنفورد به دانشجویان داده است. قواعد ساده بود : به هر کدام از پانزده تیم تشکیل شده توسط دانشجویان ، پاکتی داده شد که در آن پنج دلار سرمایه‌ ی اولیه بود و به آنها گفته شد که هر قدر بخواهند می‌ توانند برای برنامه‌ ریزی با آن وقت صرف کنند. با این حال ، وقتی پاکت را باز کنند فقط دو ساعت وقت دارند تا هر قدر که می‌ توانند پول‌ سازی کنند.

در کتاب "کاش وقتی بیست ساله بودم می‌ دانستم" ماجرای کامل این چالش را خواهید خواند و خواهید فهمید که چطور با نگاهی دقیق و موشکافانه می‌توانید مشکلات را به شکل فرصت‌ هایی در زندگی روزمره خود ببینید. شما می‌توانید خود را از منطقه‌ ی آسایش و بی‌ توجهی خارج کنید. هیچ مسیر خط کشی شده‌ ای برای رسیدن به موفقیت وجود ندارد ، باید یاد بگیرید چطور از فرصت‌ ها استفاده کنید.

تیم‌ هایی که بیشترین میزان درآمد را کسب کرده بودند ، اصلاً از این پنج دلار استفاده ای نکردند ! آن ها پی بردند که تمرکز روی این پول در واقع چهارچوب مسئله را بسیار محدود می‌سازد. آنها فهمیدند که اساساً پنج دلار چیزی نیست و تصمیم گرفتند این مسئله را با دید بازتری تفسیر کنند. آنها مهارت‌ های مشاهده‌ گری خود را ارتقا دادند ، از استعدادهای خود بهره بردند و خلاقیت خود را برای شناسایی مشکلات موجود شکوفا ساختند.

مشکلاتی که خودشان تجربه کردند یا از تجربه‌ ی دیگران مطلع شدند. مشکلاتی که شاید قبلاً دیده بودند ، اما هیچ‌ وقت به حل آنها فکر نکرده بودند. مشکلاتی که آزار دهنده بودند ، اما لزوماً دغدغه‌ های ذهنیِ هر کسی نبودند. با پی بردن به این مشکلات و سپس تلاش برای حل آنها ، تیم‌ های برنده توانستند بیش از ششصد دلار کسب کنند و میانگین بازده سرمایه‌ گذاریِ آن پنج دلار ، چهارهزار درصد بود !

اگر جوانی هستید که تازه پا به عرصه ی اجتماع گذاشته اید ، این کتاب را حتما مطالعه کنید. هدف این است که با خواندن آن ، مجموعه ی گسترده‌ ای از ابزارهای لازم برای استفاده از فرصت‌ های پیرامون خود را به دست آورید. و اگر کسی هستید که می‌ خواهید وارد دنیای کسب و کار شوید و نمی‌ خواهید در کارتان شکست بخورید ، این کتاب مناسب شماست؛ ساختار این کتاب انگیزشی ، شما را به سوی نوآوری و کارآفرینی در عرصه‌ های مختلف راهنمایی خواهد کرد.

"کاش وقتی بیست ساله بودم می دانستم"

نویسنده : تینا سیلیگ

مترجم : مینا صفری

انتشارات : میلکان